میخوام یه داستان کوتاه و کوچیک بنویسم،داستان این روزامون؛این روزاتون،داستان اسارت،زندان،درد،سردرگمی،داستان عروسکو خیمه و شبای پر از دست سیاه!

صدای سوت و تشویق نخراشیده خیل سیاه و سفید کوچک ها و بزرگ ها،چنان شلاق نامرعی مخمل سرخ فام صفحه را پاره کرد.عروسک های خیمه شب بازی،داستان غم بار خود را با رقصی تلخ شروع کردند

خیمه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آتلیه فردوس فیلم لوازم خانگی سیماران دختر پاییزی عاشق ردیاب برتر تخصصی ترین سایت ردیابی | پشتیبانی آنلاین و 24ساعته dl-mu5ic سایت تفریحی گلستان فان سی گل,دانلود آهنگ,دانلود فیلم,عکس سلامت آموزش شطرنج